یادداشت های مستر شوکولاتی

متن مرتبط با «ساده رفتی از امیر خلوت» در سایت یادداشت های مستر شوکولاتی نوشته شده است

یکم از خصوصیاتم بگم

  • 1_ صبح ساعت ۶.۳۰ بیدار میشم تا برسم سرکارم میشه ساعت ۷معمولا وبلاگ گردیم از همین ساعت ۷ صبح شروع میشه تا نهایت ۷.۳۰ یا ۸ ، بعدش نهایتا تا ساعت ۲ یا ۳ ظهر شاید چند باری بیام سر بزنم به وبلاگم ، ولی ساعت ۳ که معمولا میرم خونه وبلاگم رو دیگه چک نمیکنم تا فرداش ، وقتم در اختیار خانواده ام میشه...2_ ساعت ۳ نهایت ۳.۳۰ نهار و نهایت یه ساعت بعدش خواب ظهر ، عصرش درس میخونم یا نهایت برا خرید با بی بی میرم بیرون،3_ اصلا اهل صحبت کردن نیستم ، بیشتر مواقع سکوت رو انتخاب میکنم ، تو جمع و مهمونی ها اغلب ساکت هستم و بیشتر شنونده.بیشتر مباحثی که اطرافیان میکنن رو بلدم و میتونم اظهار نظر کنم ولی قبل از اینکه حرفی بزنم با خودم میگم خب اینو که بخوام بگم چه فایده ای برا کسی داره ؟ بعد میبینم هیچ فایده ای نداره دوباره ساکت میشم !می‌دونم آدم حوصله سربری هستم ولی خب چه کنم منم مدلم اینطوریه...4_ در مقابل حرف زور هیچ وقت کوتاه نیومدم و معمولا چوبش رو هم خوردم5_ به شدت خانواده دوست هستم ! بی بی رو اندازه جونم می‌خوام ( اون موقع که میخواست بستری بشه بیمارستان ، اون موقع فهمیدم چقدر دوستش دارم ، عین خر گریه کردم , ...ادامه مطلب

  • بازگشت به میادین یا فقط این چند روز؟؟

  • از اخرین نوشته ام حدود چهار سال میگذره ....چقد اتفاقا افتاد و دیگه حس نوشتنم ازم گذشت ....از پریشب یه دفعه به سرم زد که سری بزنم به وبلاگم ... تقریبا همه پست ها رو به اتفاق خانومم خوندم .... اره درست خوندید خانومم همسرم ..., ...ادامه مطلب

  • ملودی و مهرنوش دوتا از بهترین دوست های مجازیم!

  •  1. چند روزی میشه شروع کردم واسه کنکور ارشد خوندن .... باید دانشگاه سراسری روزانه قبول شم... غیر از این باشه نمیرم . امسال نوبت دوم قبول شدم ولی نرفتم یعنی اصلا انتخاب رشته هم نکردم .   چون فقط و فقط دانشگاه روزانه سراسری میخوام برم تا ایشالله به اون هدفم برسم . ایشالله...  فعلا که دارم کتاب 504 رو میخونم و البته در کنارش فیلم زبان اصلی هم میبینم... چون حتما باید تو کنکور زبان رو باید بزنم. ایشالله امسال نتیجه بگیرم ... البته میخوام تو آزمون های آزمایشی سنجش هم ثبت نام کنم . ازمون هاش از اواخر مهرماه شروع میشن.. هدفم اینه ایشالله تا آخر تابستون همه منابع و کتاب ها رو یکبار بخونم ... فقط دعام کنید بچه ها ....2. مثل شهریور سال 90 دوباره از مهرنوش و ملودی تشکرات ویژه میکنم که باز اینجا منو تنهام نزاشتن ...   3. نوزدهوم ماه رمضان معمولا من میرم احیا .... شب نوزدهم ساعت 1.30 شب بود که قرار بود امیر ( پسر خواهرم که 18 سالشه ) بیاد باهم بریم ولی ساعت 2 اومد منم قبلش رفیقم رضا زنگ زد که بیا اینور ... ما هم رفتیم و تا صبح فوتبال یا همون پی اس بازی کردیم خخخخخخخخخخخخ ولی شب 21 رمضان دیگه گفتم با, ...ادامه مطلب

  • ساده رفتی...

  • یدفعه خواستی بری تک و تنها شیمنو نبینی جلو دور ازم باشی نمیکردم فکرشو اینجوری باشیمیخواستم کسیو که راست تو حرفاش نیتو نیستی دستام داره بی تو سرد میشههمیشه این سادگیم دردسر میشهببین اینم میگذره,میره,رد میشهچرا هر کی که خوبه تهش بد میشهمن با تو زندگی کردمواسه تو هر کاری کردمیک وقتا اونقدر ساده میشم که میخوام دوباره برگردمگذشتن از تو اسون نیستدلم این روزا اروم نیستعاشق راه رفتن کنار تو دیگه زیر بارون نیستتا بودی با من آروم بودممیدیدم ماهو تو نگاهت,شکر می کردم خدارواز اینکه همه چی رو به راههتو بودی که با بودنت خاطرات خوب ساختی واسمهمین خود تو بودی که دل شکستن و دادی یادمتو بودی که رفتی,خواستی دورشی ازم و تنها باشیدِ لعنتی حالا حرفای دل سنگتو میگی شبا با کیهم بغضه میمونه پات,دل تنگ میشین واسه ی هم؟یا دوست داره محکمه جات تو قلبش واسه یه شب؟ها؟ چرا ساکتی؟چرا خیسه چشمات؟حرف بزن,بگو بعد من کی میکنه درکت؟کی به فکرته قد منکه همه چیم مال تو بودفکر و ذکر و هر چی خواستی نه نگفتماَه نه لطفا نگو داشتی کم و کاستیراستی هنو یادمه وعده هات,خنده هاتمن میدونم,تو هم دوستم داشتیمیخوندم این از نگاتمن میدونم گا,ساده رفتی امیر خلوت,ساده رفتی,ساده رفتی از امیر خلوت ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها