از بین فامیل های خانومم ، فقط با یه چندتایی از ارازلشون حال میکنم ، یکیش پسر دایی خانومم هست، ۳۵ سالشه و مجرد ،تهران زندگی میکنه یکی دو سالی شاید یه بار بیاد شهرستان و میره. اسمش رضاس .
این اومد پیش عمه اش ، یا همون مادر زن من ؛ از در که اومد داد زد جووووون دختر خوشگله رو ببین ( با مادرزنم بود) بغل کردن همو و دیدم یه حرفایی میزدن من قفل کردم یادداشت های مستر شوکولاتی ... برچسب : نویسنده : 8shokolboy4 بازدید : 76